درد دل های فکر! |
|
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/7/21 توسط مغشوش نگار
| نظر
سلام نیمه خصوصی درد و دل های فکرم بی مکان شده بود. دلم کمی تنگت شده بود. کمی برای اینکه زیاد وقت فکر کردن نداشتم! شوخی شوخی جدی شد. دوباره همون ماجرای آدم از یه ساعت بعد خودشم خبر نداره اتفاق افتاد. امشب پیشتم. نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/7/14 توسط مغشوش نگار
| نظر
نمی دونم تو چی از دنیا می خوای من که از دنیا فقط تو رو می خوام
نمی دونم تو چی از خدا می خوای من که از خدا فقط تو رو می خوام نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/7/14 توسط مغشوش نگار
| نظر
خیلی خوابم میاد خیلی خسته ام خیلی بیزارم خیلی عصبانیم خیلی شاکیم خیلی داغونم خیلی داغم خیلی دلتنگم خیلی گیجم خیلی دل شکسته ام خیلی ناامیدم...با یه تتمه امید! خیلی ناراضی ام خیلی...........خیلی خوابم میاد. نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/7/14 توسط مغشوش نگار
| نظر
دست کسی که می رود از دست را بگیر
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90/7/12 توسط مغشوش نگار
| نظر
صحنه های حلول و نفوذ اجنه و شیاطین در آدمها در ملک سلیمان منو یاد بعضی رفتارها و بداخلاقی های خودمون می ندازه. امروز سهیلا گفت: به نظرت اینایی که دوپس دوپس راه می ندازن و نصفه شب با سرعت وحشتناک تو خیابونها رانندگی می کنند چیزی غیر از این هستن؟؟ حالا اونهایی که مست می کنن و کارهایی به مراتب وحشتناک تر بماند!
جالب بود. به این یه مورد فکر نکرده بودم! کمی حرف دل! در عجبم! تعریفتان از برنامه چیست؟! انتخاب الهه ناز [عناوین آرشیوشده] |